عروسک

by

روز آخر سال بود که به همراه همسرم به قصد خرید کادو برای خانواده بیرون رفته بودیم. شلوغی و هرج و مرجِ آخرِ سالِ مغازها، همیشه برایم جذاب است و برای من از آن جذابتر، این بود که ببینم والدین برای کودکان خود چه می خرند. به یکی از مغازه های فروش وسایل بازی بچه ها رسیدیم. من توجه چندانی به محتوای اسباب بازیها نمی کردم. ولی همسرم توجه ام را به چیز جالبی جلب کرد. اسباب بازیهای مختص دختران را نشانم داد که همه وجودش پر بود از آشپزخانه و اوتو و در یک کلام پرورش ذهن یک کودک که تو باید برای بودن در این مکان تربیت شوی! درست کنار آن، اسباب بازیهای پسرانه بود که پر از لوازم فنی و ساخت و ساز و مهندسی؛ که راه مناسبی است برای آموزش ذهن یک کودک به منظور خلاقیت، تولید و باروری. و اینگونه است که دو ذهن از کودکی، یکی برای مهندسی و دیگری برای خانه داری پرورش می یابند واز آن بدتر شکل می گیرند؛ نه فقط برای خود؛ که برای همه نسلهای بعدی. مخاطبی که می داند چه می گویم، می تواند حدس بزند که چه غم عمیقی وجود دو نفر از فعالان حقوق زنان را در برگرفت. از مادران و پدران ما گذشت؛ اینک دختران و پسران ما را هدف گرفته اند. باید فکری به حال آنها کنیم.

چند روز قبل از این اتفاق، به همراه همسرم مهمان یکی از دوستانمان بودیم که تفکرات به شدت مردباورانه ای داشت. بحث شدیدی میان ما در گرفت که آیا زنان در جامعه ما در شرایط برابری قرار دارند، یا حتی فرصت برابری دارند که از آنها قدرت بروز استعدادهای برابر را می خواهیم. بعد از دیدن اسباب بازیهای جنسیتی نمونه مشخصی از عدم وجود شرایط، فرصت و قدرت مساوی بروز استعدادها در مقابلمان بود. فقط یک حرف برای گفتن داشتم:

همه ما کودکی پر از تبعیض داشته ایم. فقط و فقط کافیست کور نباشیم. و لعنت به روزگاری که انسانهایش علی رغم بینایی، کور باشند.

سیاوش خدایی

6 پاسخ to “عروسک”

  1. اندرونی Says:

    یادمه دانشگاه که می رفتم سر اولین جلسه آز ریاضی استاد وقتی درس رو شروع کرد یه موس رو بالا گرفت و گفت : بچه ها این اسمش موسه , این کیبورده , این کیسه , و به این نمایشگر هم مانیتور میگن . اول فکر کردم داره شوخی می کنه اما هرچی از کلاس میگذشت میدیدم که بچه ها که اتفاقا همشون هم دختر بودن مشکلات زیادی توی ابتدایی ترین مسائل مربوط به این زمینه داشتن . باور کردنش سخت بود . دانشجوهای ترم 6 یه دانشگاه حتی اگر توی خونه امکان دسترسی به کامپیوتر رو نداشته باشن بعد از 6 ترم با وجود 3 تا سایت تو دانشگاه چطور ممکنه که ندونن موس چیه ؟ اما وقتی کلام رو قاضی کردم … . وقتی رفتی توی سایت و پشت هر سیستم یه اکیپ از دوستان از جنس ذکور به واسطه رفیق شدن با مسئول سایت که ایشون هم آقا هستن سرگرم بازی هایی بودن که از اینترنت دانلود فرمودند و هر چند دقیقه همه با هم نعره میزنند و بقیه عوامل سایت که نمی دونم چرا همگی آقا هستن دائما از چند و چون بازی ازشون می پرسن , تو که یه دانشجوی دختر شهرستانی و کم رو هستی حاضری بری و از پشت سیستم بلندشون کنی و بشینی با کامپیوتر کار کنی ؟
    من که همیشه پرژه هام رو موکول میکردم به مراجعت به خانه.
    اونوقت موقع آمار گیری و دادن عدد و رقم و متعاقبا نتیجه گیری , زنان دارای امکانات برابر با مردان شمرده میشن . و چقدر هم خوش به حالشونه!!!!

  2. سیاوش Says:

    متاسفانه فرصت برابر روی کاغذ هیچ ارزشی نداره؛ یا لااقل ارزش اجرایی نداره. چون قدرت کسب فرصت برابر، به شکل برابرانه توزیع نشده و افرادی که لزوماً هم با استعدادتر نیستن از امکانات بیشتر استفاده می کنن. مصادیقش هم انقدر زیاده که لازم نیست حتی مثال مشخص بزنیم. خود جامعه نمونشه. من یه مثال جالب به نظرم میرسه:
    اگر اشتباه نکنم بی بی سی یه گزارش داده بود که زنان که 50 درصد جمعیت جهان رو تشکیل میدن در حالیکه تنها 1 درصد از زمینهای سند دار رو در اختیار دارن. همه می دونیم که این آمار کمابیش در ایران هم صدق می کنه و اتفاقاً زمین یکی از ثروتها و نمادهای قدرت در کشور ماست. قدرت زمین حتی از نقدینگی هم بالاتره. حالا عجیبه که بعد از اینهمه قرن ما داریم بحث می کنیم که زنها هم حق ارث بردن از زمین رو دارن. حالا با کلی لطف و منت تازه زن رو با همون نسبتهای مشخص در قانون تازه اونهم با احتساب ارزش ریالیش از زمین بهره مند می کنن. می دونم که این مثال چندان ربطی هم نداره ولی منظوروم اینکه از آموزش گرفته تا فرصتهای مستقیم و غیر مستقیم جامعه برابرانه در اینجا حضور نداره و نتیجه اش همینی میشه که میبینیم و از جمله مثال دوست خوبمون که تو کامنت بالا بهش اشاره کرد.

  3. solmaz Says:

    سلام خیلی دید ظریف و واقع بینانه ای بود که نشان دهنده شروع دردهای یک زن است. یک زن که برای _ دور از جان _ کلفتی و فراهم کردن شرایط رشد یک زن تربیت می شود. اشکارا می توان گفت برده داری. زنان برده مردان برای رسیدن به امال و ارزوهای جالب و زنی که در این میان خود را فدا کرده، عملا پشیزی هم ارزش ندارد. پس بیایید ظرفهای کثیف را با مردان تقسیم کنیم همانگونه که غذای درون ظرفها را دو دستی تقدیم انان می کنیم. بیایید از مردان هم انتظار دست پخت خوب داشته باشیم. بیایید این انتظار را از زندگیمان پاک کنیم که اگر کسی جورابش گم شد زن می داند که کجاست. ….
    حدود 5-4 سال داشتم. داییم سرباز بود. در بهبوهه جنگ برای ما بچه های خواهر و برادرش لباس خریده بود؛ لباس کاملا یک شکل و یک طرح داشتند ولی لباس ان سه پسر هم بازی من ابی رنگ بود و لباس من قرمز. یادم است ان موقع این سوال در ذهن من ایجاد شد که چرا؟ ولی جوابی نیافتم. کاش ان موقع از داییم پرسیده بودم که چرا؟ افسوس که نپرسیدم. ولی نه جای افسوس نیست چون خیلی بچه بودم.

  4. bita Says:

    سلام دوست گرامي. من يه كوچولو عقب تر از اسباب بازي ميرم وقتي يه بچه ميخواد متولد بشه يه نجواي دروني به زنها ميگه زندگي يه زن چي داره همش بدبختي و كلفتي و درد ومرض كاشكي پسر باشه برا من كه فرق نداره اينطوري برا خودش بهتره… و اينطوري ميشه كه همه دوست دارن پسر داشته باشن بعدش يواش يواش اين باور ميشه …. اما نميدونم چرا يكي نميگه چرا بدبختي و كلفتي و…. همينطور سلسله وار هر مادري به دست خودش دخترشو براي بردگي بزرگ مينكه …. نميدونم اول از كجا شروع شده نميدونم چرا زنها اونو پذيرفتن و نميدونم چرا اين ظلم رو عدالت مي نامند … فقط يه چيزي رو ميدونم اتحاد رمز پيروزيه و جنسيت يكي از ابزار تفرقه هست.

  5. وهم سبز رنگ Says:

    واندا لوسیا زامونر اسبا بازیهایی را که کودکان ترجیح می دهند، در دو زمینه ملی متفاوت – ایتالیا و هلند – مورد مطالعه قرار داد.
    از کودکان و پدران و مادرانشان خواسته شد که نظرشان را درباره اینکه کدام اسباب بازیها پسرانه و کدام یک دخترانه بوده است بیان کنند. به طور متوسط کودکان ایتالیایی (که فرهنگشان، دیدگاهی سنتی تر نسبت به تقسیمات جنسی دارد تا جامعه هلند) بیشتر از کودکان هلندی، اسباب بازیهایی را که بر اساس جنسیت متمایز شده بود برای بازی انتخاب می کردند.
    همان طور که در مطالعات دیگر مشاهده شده بود، تمایل دختر ها – از هر دو جامعه – برای بازی با اسباب بازیهای «خنثی از نظر جنسیت» یا «اسباب بازیهای پسرانه»، بیش از تمایل پسرها برا بازی با «اسباب بازیهای دخترانه» بود. (گیدنز، ج. ش. ص 198)

  6. سیاوش Says:

    فکر کنم اگه ایران و یه کشوری مثل سوئد یا فنلاند مقایسه میشد نتایجش جزو عجابی جهان ثبت میشد!

برای bita پاسخی بگذارید لغو پاسخ